Yellow Cabs

Follow 0 fans

Amirreza Moqtaderzadeh

5:44

1 View

 Become A Better Singer In Only 30 Days, With Easy Video Lessons!

پس آنچه می‌ماسد بر آستین پوست و خون این خاکدان
زخم‌بوسی است معطر از ترس
معطر از گمان
از همان برف بهمن که سعدآباد را در خود سوزاند
طناب دار حلقه حلقه به دور گردنم آویخت
آویخت
آویخت
و چهارپایه را که کوبیدند
ساعت برج بزرگ هم کوبید
و لرزه افتاد
تن هر استوار را لرزاند
جز تن بید
مگرنه آنکه امید، درد است به هیبتی دیگر

آه که انعکاس این نور زرد از روی تاکسی‌های مسیر دو خانه
سوز سرما را
گم نمی‌کند
در کنار خط عابر
می‌زنم دندان به هم
مغروق و خوداگاه به وهم
سخت‌تر از استخوان شکسته اسفند
تا زخم‌های صبح آویخته از سیاهی شهر
مردار‌خانه دهشتناکی است
آنجا
مردارخانه دهشتناک شده

تفاله‌های چشمه حیات را دم کن
که در مسیر خانه‌ام

می‌شناختم
قلبی که می‌زند، با نبض مردگان
و شلپ‌ شلپِ خون، در تلاطم انفجار
،دینامات‌ها را، که انزجار پر کرد
مرگدان‌هایی که جوهرشان پر بود
و نوشتند افتخار
آویخته‌اند، از دیوار پروانه‌ها، نور
از آینه‌ها، شرم
از آه، سوز
و برف را که نمی‌آید، بدرود
،و خون گلوگیر وطنیْ بودن را
چه آهنین است و تیتانیوم نفس

کاسه بدست و دل‌آزار، گدا
حلق‌آویخته از پر مرغ خوش‌خوان نیما ،ققنوس
آوازه جهان، برژوا
سرمایه‌دار بر لاشه خویشتن، گریان
پنهان به زیر خون گاری، لبو
،خوابیده، زیر برف یاقوت پریشب
‌آمده و رفته به نرمی بوتیمار
و شهوت بوطیقای ملالت
من می‌شناسم
نقاش فضای خالی را
که شام سپیدی دارد

 Become A Better Singer In Only 30 Days, With Easy Video Lessons!